کد مطلب:28245 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

سعید بن ابی وقّاص












او در نوزده سالگی اسلام آورد[1] و در جنگ ها همراه با پیامبرصلی الله علیه وآله شركت می كرد.[2] اهل سنّت، او را جزء «عشرة مبشّرة (ده تن بشارت داده شده به بهشت»[3] بر شمرده اند. در خلافت عمر، فرماندهی سپاه قادسیه را به عهده گرفت[4] و از این جهت، در تاریخ اسلام، آوازه ای بلند یافت. سعد، سپس فرماندار كوفه شد[5] و چون كوفیان از وی شكایت كردند، عمر، او را عزل كرد.[6] سعد، یكی از اعضای شورای شش نفره بود[7] كه به نفع عبدالرحمان بن عوف، كنار رفت.[8] او بار دیگر، به روزگار خلافت عثمان، مدّتی بر مسند ولایت كوفه نشست.[9] پس از مدّتی عثمان او را عزل كرد و ولید بن عقبه را برجای او نهاد.[10].

سعد، پس از خلافت امام علی علیه السلام، ابتدا با او بیعت نكرد[11] و در جنگ های علی علیه السلام نیز به زاویه انزوا رفت و مولا را یاری نرساند.[12].

او به هنگام پادشاهی معاویه و در حضور وی، امام علی علیه السلام را ستود و شایستگی های مولا را برشمرد.[13] این كار، بر معاویه گران آمد و او را دشنام داد و گفت: اگر بر این همه، معترفی، چرا او را یاری نكردی؟[14] او به كوتاهی اش درباره علی علیه السلام در بیعت نكردن با ایشان و همراهی وی، اعتراف كرد.[15].

سعد، در سال 55 هجری درگذشت.[16] عمر بن سعد، فرمانده سپاه اُموی در واقعه كربلا، فرزند اوست.[17].

1336. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از خیثمة بن عبدالرحمان -: شنیدم كه مردی به سعد بن مالك گفت: به درستی كه علی علیه السلام تو را سرزنش می كند. چرا از بیعتِ با او سر باز زدی؟ سعد گفت: سوگند به خداوند كه این نظری بود كه بدان رسیدم و اشتباه كردم. به درستی كه علی بن ابی طالب علیه السلام، دارای سه خصلت است كه اگر یكی از آنها نصیب من شده بود، از دنیا و آنچه در آن است، برایم دوست داشتنی تر بود.[18].

1337. مروج الذهب - به نقل از ابن عایشه و دیگران -: پس از آن كه سعد، علی علیه السلام را ستایش نمود و برای وی، خصلت هایی یاد كرد و آرزو كرد كه یكی از آنها را داشته باشد، معاویه به او گفت: بنشین و پاسخ گفته هایت را بشنو. تو هیچ گاه مانند الآن، نزد من شایسته سرزنش نبوده ای. [ اگر چنین بود] چرا او را یاری نكردی؟ چرا از بیعت با وی باز نشستی؟ حقیقتاً اگر آنچه را تو درباره علی علیه السلام شنیدی، من از پیامبرصلی الله علیه وآله شنیده بودم، تا زنده بودم، خدمتگزار وی می بودم.

سعد گفت: سوگند به خداوند كه من به این مقام از تو سزاوارترم.

سپس معاویه گفت: فرزندان قبیله عُذره، این را از تو نمی پذیرند (گفته شده كه سعد، بنده یكی از مردان قبیله عذره بود.[19].

ر. ك: ج 8، ص 313 (سعد بن ابی وقّاص.









    1. المستدرك علی الصحیحین: 6103/567/3، تهذیب الكمال: 2229/311/10.
    2. المستدرك علی الصحیحین: 6111/569/3، الطبقات الكبری: 142/3.
    3. تاریخ بغداد: 4/144/1، تهذیب الكمال: 2229/310/10، تاریخ دمشق: 280/20.
    4. الطبقات الكبری: 12/6، تاریخ بغداد: 4/144/1، المعارف، ابن قتیبة: 241.
    5. الاستیعاب: 968/172/2، التاریخ الصغیر: 134/1، الطبقات الكبری: 12/6.
    6. المعارف، ابن قتیبة: 242، سیر أعلام النبلاء: 5/117/1، تهذیب التهذیب: 2654/288/2.
    7. تاریخ بغداد: 4/144/1، حلیة الأولیاء: 94/1، المعارف، ابن قتیبة: 241.
    8. صحیح البخاری: 3/ 1356/ 3497.
    9. التاریخ الصغیر: 134/1، الطبقات الكبری: 12/6، المعارف، ابن قتیبة: 242.
    10. التاریخ الصغیر: 134/1، الطبقات الكبری: 12/6، المعارف، ابن قتیبة: 242.
    11. صحیح البخاری: 3497/1356/3.
    12. سیر أعلام النبلاء: 5/122/1.
    13. المستدرك علی الصحیحین: 4575/117/3، مروج الذهب: 23/3.
    14. مروج الذهب: 24/3.
    15. المستدرك علی الصحیحین: 4601/126/3، مناقب الإمام أمیر المؤمنین: 878/401/2.
    16. التاریخ الصغیر: 126/1، الطبقات الكبری: 149/3، المعجم الكبیر: 301/139/1.
    17. المعارف، ابن قتیبة: 243.
    18. المستدرك علی الصحیحین: 4601/126/3، مناقب الإمام أمیر المؤمنین: 878/401/2.
    19. مروج الذهب: 24/3.